[صفت]

cumulative

/ˈkjuːmjəleɪtɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more cumulative] [حالت عالی: most cumulative]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تصاعدی فزاینده

مترادف و متضاد accumulated
  • 1.the cumulative effect of human activity on the world environment
    1. تاثیر فزاینده فعالیت انسان بر محیط جهان
  • 2.The evolution of human life was a gradual, cumulative process.
    2. تکامل زندگی انسان پروسه ای تدریجی و تصاعدی بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان