Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . قابل درمان
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
curable
/ˈkjʊrəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more curable]
[حالت عالی: most curable]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قابل درمان
علاجپذیر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
درمانپذیر
علاجپذیر
مترادف و متضاد
incurable
1.most skin cancers are completely curable.
1. بیشتر سرطانهای پوست کاملا قابل درمان هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
cur
cupreous
cuppa
cupola
cupidity
curate
curative
curator
curb
curbside
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان