[صفت]

curable

/ˈkjʊrəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more curable] [حالت عالی: most curable]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قابل درمان علاج‌پذیر

معادل ها در دیکشنری فارسی: درمان‌پذیر علاج‌پذیر
مترادف و متضاد incurable
  • 1.most skin cancers are completely curable.
    1. بیشتر سرطان‌های پوست کاملا قابل درمان هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان