[عبارت]

cut to the bone

/kʌt tu ðə boʊn/

1 عمیق بریدن تا استخوان بریدن

  • 1.Cut each slice of beef to the bone. Then each slice will be as big as possible.
    1. تکه های گوشت گاو را تا استخوان ببرید.
  • 2.The knife cut John to the bone. He had to be sewed up.
    2. چاقو "جان" را عمیق برید. او مجبور شد بخیه بزند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان