Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (به صورت ذاتی) توانایی کاری را داشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
cut out for something
/kʌt aʊt fɔr ˈsʌmθɪŋ/
1
(به صورت ذاتی) توانایی کاری را داشتن
برای کاری ساخته شدن
informal
1.I can't be a teacher. I'm not cut out for it.
1. نمیتوانم یک معلم باشم. تواناییاش را ندارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
cut out
cut one's own throat
cut off one's nose to spite one's face
cut off
cut it out!
cut someone to the quick
cut someone's losses
cut the cheese
cut the mustard
cut the potatoes into small cubes.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان