[صفت]

damp

/dæmp/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: damper] [حالت عالی: dampest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مرطوب نمناک

معادل ها در دیکشنری فارسی: نمور نمناک نم‌دار مرطوب آغشته
  • 1.It was a cold, damp morning.
    1. صبحی سرد و مرطوب بود.
  • 2.The grass is still damp.
    2. چمن هنوز نمناک است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان