[اسم]

decline

/dɪˈklaɪn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تنزل نزول (قیمت)، کاهش، افول

معادل ها در دیکشنری فارسی: افول انحطاط تنزل هبوط زوال
decline in something
تنزل در چیزی
  • 1. a sharp decline in sales
    1. کاهش شدیدی در فروش
  • 2. The company reported a small decline in its profits.
    2. شرکت تنزل کوچکی در سودش گزارش کرده است.
decline of something
کاهش چیزی
  • An increase in cars has resulted in the decline of public transport.
    افزایش در تعداد خودرو منجر به کاهش (استفاده از) وسایل نقلیه عمومی شده است.
urban/economic decline
تنزل شهری/اقتصادی
a rapid/sharp/gradual decline
نزول سریع/شدید/تدریجی
[فعل]

to decline

/dɪˈklaɪn/
فعل ناگذر
[گذشته: declined] [گذشته: declined] [گذشته کامل: declined]

2 کاهش یافتن کاسته شدن، تنزل یافتن

  • 1.His interest in the project declined after his wife died.
    1. بعد از اینکه همسرش فوت کرد، علاقه او به پروژه تنزل یافته‌است.
  • 2.The party's popularity has declined in the opinion polls.
    2. محبوبیت حزب در آخرین نظرسنجی کاهش یافته‌است.

3 رد کردن نپذیرفتن

معادل ها در دیکشنری فارسی: ابا کردن امتناع کردن نفی کردن
  • 1.I invited him to the meeting but he declined.
    1. من او را دعوت کردم، ولی او نپذیرفت.
to decline an offer/invitation
پیشنهاد/دعوت را رد کردن
  • He declined my offer.
    او پیشنهاد من را رد کرد.
to decline to do something
انجام کاری را نپذیرفتن
  • Their spokesman declined to comment on the allegations.
    سخنگوی آنها نپذیرفت درباره اتهامات نظر بدهد.

4 صرف کردن (دستور زبان)

to decline something
چیزی را صرف کردن
  • In Latin we learned how to decline nouns.
    در زبان لاتین، ما یاد می‌گیریم چگونه اسامی را صرف کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان