Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . داروی ضد احتقان (بینی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
decongestant
/dikənˈʤɛstənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
داروی ضد احتقان (بینی)
داروی ضد گرفتگی (بینی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
داروی ضد احتقان
1.A nasal decongestant
1. داروی ضد احتقان بینی
تصاویر
کلمات نزدیک
decompressor
decompression
decompress
decomposition
decomposer
deconsecrate
deconstruct
decor
decorate
decorated
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان