[اسم]

defense

/dɪˈfens/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 وکیل‌مدافع

  • 1.The defense called only one witness.
    1. وکیل‌مدافع تنها یک شاهد را (به جایگاه) فراخواند.

2 دفاع محافظت

معادل ها در دیکشنری فارسی: پدافند دفاع مدافعه
مترادف و متضاد protection security shielding
  • 1.The rebels' only form of defense against the soldiers' guns was sticks and stones.
    1. تنها وسیله دفاع شورشیان در برابر اسلحه سربازان، چوب و سنگ بود.
defense mechanism
ساز و کار دفاعی
United States Department of Defense
وزارت دفاع ایالات متحده

3 دفاعیه (حقوق)

معادل ها در دیکشنری فارسی: دفاعیه
  • 1.He wanted to conduct his own defense.
    1. او می‌خواست تا دفاعیه خود را ارائه دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان