Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . وکیلمدافع
2 . دفاع
3 . دفاعیه (حقوق)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
defense
/dɪˈfens/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
وکیلمدافع
1.The defense called only one witness.
1. وکیلمدافع تنها یک شاهد را (به جایگاه) فراخواند.
2
دفاع
محافظت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پدافند
دفاع
مدافعه
مترادف و متضاد
protection
security
shielding
1.The rebels' only form of defense against the soldiers' guns was sticks and stones.
1. تنها وسیله دفاع شورشیان در برابر اسلحه سربازان، چوب و سنگ بود.
defense mechanism
ساز و کار دفاعی
United States Department of Defense
وزارت دفاع ایالات متحده
3
دفاعیه (حقوق)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دفاعیه
1.He wanted to conduct his own defense.
1. او میخواست تا دفاعیه خود را ارائه دهد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
defending team
defend
defeated
defeat
deerstalker
defer to
defiantly
defibrillator
deficient
define
کلمات نزدیک
defenestration
defending
defender
defendant
defend one's decision
defenseless
defenses
defensible
defensive
defensively
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان