[فعل]

to deform

/dɪˈfɔːrm/
فعل گذرا
[گذشته: deformed] [گذشته: deformed] [گذشته کامل: deformed]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 از شکل انداختن از ریخت و قیافه انداختن

  • 1.The disease had deformed his spine.
    1. بیماری ستون فقرات او را از شکل انداخته بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان