[فعل]

to delude

/dɪˈluːd/
فعل گذرا
[گذشته: deluded] [گذشته: deluded] [گذشته کامل: deluded]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گول زدن فریب دادن، خام کردن

مترادف و متضاد deceive
  • 1.He's deluding himself if he thinks it's going to be easy.
    1. او خود را گول زده است اگر فکر می‌کند اوضاع قرار است آسان شود.
  • 2.She had been deluding herself that he loved her.
    2. او خود را فریب داده بود که آن مرد او را دوست دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان