[فعل]

to delve

/delv/
فعل ناگذر
[گذشته: delved] [گذشته: delved] [گذشته کامل: delved]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کند و کاو کردن پژوهش کردن

مترادف و متضاد dig do research
  • 1.She delved in her handbag for a pen.
    1. او کیف دستی اش را برای یک خودکار (پیدا کردن) کند و کار کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان