[اسم]

depravity

/dɪˈprævəti/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فساد هرزگی، انحراف (اخلاقی)

مترادف و متضاد corruption wickedness morality
  • 1.a tale of depravity
    1. داستان فساد
  • 2.her depravity is beyond imagination.
    2. هرزگی او فراتر از تصور است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان