Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فساد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
depravity
/dɪˈprævəti/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فساد
هرزگی، انحراف (اخلاقی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
افسارگسیختگی
الواطی
هرزگی
مفسده
فساد اخلاقی
گمراهی
مترادف و متضاد
corruption
wickedness
morality
1.a tale of depravity
1. داستان فساد
2.her depravity is beyond imagination.
2. هرزگی او فراتر از تصور است.
تصاویر
کلمات نزدیک
depraved
deprave
depp
depot
depositor
deprecate
depreciate
depreciation
depredate
depredation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان