[اسم]

depot

/ˈdipoʊ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 انبار

معادل ها در دیکشنری فارسی: دپو
مترادف و متضاد storehouse warehouse
an arms depot
انبار تسلیحات

2 پایانه (قطار، اتوبوس و ...) ترمینال

مترادف و متضاد terminal
  • 1.He waited for his mother to arrive at the depot.
    1. او منتظر رسیدن مادرش به پایانه بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان