Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . متخصص پوست
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
dermatologist
/ˌdɜːrməˈtɑːlədʒɪst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
متخصص پوست
معادل ها در دیکشنری فارسی:
متخصص پوست
پزشک متخصص بیماریهای پوست
1.My doctor is referring me to a dermatologist.
1. دکترم من را به متخصص پوست ارجاع داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
dermatitis
derived
derive
derivatives
derivative
dermatology
dermis
derogate
derogation
derogatory
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان