[صفت]

desiccated

/ˈdɛsəkeɪtəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more desiccated] [حالت عالی: most desiccated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خشک شده

معادل ها در دیکشنری فارسی: خشکانده
مترادف و متضاد dried up
  • 1.The skin of the desiccated mummy looked like old paper.
    1. پوست آن مومیایی خشک شده، شبیه کاغذ قدیمی بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان