Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . طراحی کردن
2 . طرح
3 . طراحی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to design
/dɪˈzaɪn/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: designed]
[گذشته: designed]
[گذشته کامل: designed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
طراحی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
طراحی کردن
مترادف و متضاد
create
draw plans of
sketch
to design a car/a dress/an office ...
ماشین/پیراهن/شرکت و... طراحی کردن
Who designed the book's cover?
چه کسی جلد آن کتاب را طراحی کردهاست؟
to design something for somebody/something
چیزی برای کسی/چیزی طراحی کردن
They asked me to design a poster for the campaign.
آنها از من خواستند یک پوستر برای پویش طراحی کنم.
to design somebody something
برای کسی چیزی طراحی کردن
Could you design us a poster?
میتوانی برای ما یک پوستر چاپ کنی؟
to design something as something
چیزی را بهعنوان چیزی طراحی کردن
This course is primarily designed as an introduction to the subject.
این دوره آموزشی اساساً بهعنوان مقدمهای بر موضوع درس طراحی شدهاست.
to design something to do something
چیزی را برای انجام کاری طراحی کردن
The programme is designed to help people who have been out of work for a long time.
این برنامه طراحی شدهاست تا به افرادی که بهمدت طولانی بیکار بودند، کمک کند.
[اسم]
design
/dɪˈzaɪn/
قابل شمارش
2
طرح
الگو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
الگو
نقشه
طرح
مدل
مترادف و متضاد
blueprint
motif
pattern
plan
1.Whose design is that?
1. آن طرح برای کیست؟
floral/abstract/geometric... designs
طرح گلدار/انتزاعی/هندسی و...
3
طراحی
الگوسازی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
طراحی
to study design
طراحی خواندن
He's studying design in college.
او در دانشگاه طراحی میخواند.
design of something
طراحی چیزی
the basic design of the car
طراحی اولیه این اتومبیل
تصاویر
کلمات نزدیک
desideratum
desiderate
desiccation
desiccated
desiccate
design and technology
designate
designated driver
designation
designed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان