[اسم]

diddly shit

/dˈɪdli ʃˈɪt/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هیچ‌چیز هیچ

مترادف و متضاد anything nothing
  • 1.I have to admit that I know diddly shit when it comes to computers.
    1. باید اعتراف کنم که وقتی حرف از رایانه باشد، من هیچ چیزی نمی‌دانم.
  • 2.Unless you give me something in writing, that promise isn't worth diddly shit.
    2. مگر اینکه [تا وقتی که] چیزی کتبی به من بدهید، آن قول هیچ ارزشی ندارد.
to give a diddly shit
اهمیت دادن
  • I don’t give a diddly shit what you do!
    هیچ اهمیتی به کاری که تو می‌کنی نمی‌دهم!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان