Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . هیچچیز
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
diddly shit
/dˈɪdli ʃˈɪt/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هیچچیز
هیچ
مترادف و متضاد
anything
nothing
1.I have to admit that I know diddly shit when it comes to computers.
1. باید اعتراف کنم که وقتی حرف از رایانه باشد، من هیچ چیزی نمیدانم.
2.Unless you give me something in writing, that promise isn't worth diddly shit.
2. مگر اینکه [تا وقتی که] چیزی کتبی به من بدهید، آن قول هیچ ارزشی ندارد.
to give a diddly shit
اهمیت دادن
I don’t give a diddly shit what you do!
هیچ اهمیتی به کاری که تو میکنی نمیدهم!
تصاویر
کلمات نزدیک
beat the shit out of
be shitting it
be on some other shit
deep shit
a metric shitload of
give the shits
have shit for brains
lose shit
shit a brick
shit pants
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان