[اسم]

diesel

/ˈdizəl/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گازوییل (سوخت) دیزل

a taxi that runs on diesel
تاکسی‌ای که با گازوییل کار می‌کند

2 دیزل (موتور) (خودرو و ...) گازوییلی

معادل ها در دیکشنری فارسی: دیزل دیزلی
  • 1.My new car's a diesel.
    1. خودروی جدیدم دیزل است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان