Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گازوییل (سوخت)
2 . دیزل (موتور)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
diesel
/ˈdizəl/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گازوییل (سوخت)
دیزل
a taxi that runs on diesel
تاکسیای که با گازوییل کار میکند
2
دیزل (موتور)
(خودرو و ...) گازوییلی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دیزل
دیزلی
1.My new car's a diesel.
1. خودروی جدیدم دیزل است.
تصاویر
کلمات نزدیک
diene
dielectric
diehard
diego
dieffenbachia
diesel engine
diesel fuel
diet
diet cola
dietary
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان