Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . هضم (غذا)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
digestion
/daɪˈdʒestʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هضم (غذا)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هضم
گوارش
1.Vegetables are usually cooked to aid digestion.
1. برای کمک به هضم (غذا) معمولا سبزیجات پخته می شوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
digestif
digestible
digest
dig up
dig out
digestive
digestive biscuit
digestive system
digger
digit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان