Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کم کردن
2 . رقیق کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to dilute
/daɪˈlut/
فعل گذرا
[گذشته: diluted]
[گذشته: diluted]
[گذشته کامل: diluted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
کم کردن
کمتوان کردن، ضعیف کردن
مترادف و متضاد
water down
1.These measures are designed to dilute public fears about the product's safety.
1. این اقدامات برای کم کردن ترس مردم از امنیت محصولات طراحی شدهاند.
2
رقیق کردن
آبکی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رقیق کردن
مترادف و متضاد
water down
1.You need to dilute this paint before you use it.
1. باید این رنگ را رقیق کنی، قبل از آنکه از آن استفاده کنی [قبل استفاده کردن از این رنگ، باید آن را رقیق کنی].
تصاویر
کلمات نزدیک
diluent
dilly-dally
dill
diligently
diligent
diluted
dilution
diluvial
dim
dim light
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان