[اسم]

diplomat

/ˈdɪp.lə.mæt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سیاست‌مدار دیپلمات

معادل ها در دیکشنری فارسی: دیپلمات
مترادف و متضاد diplomatist
  • 1.The new government has expelled all foreign diplomats.
    1. دولت جدید تمام دیپلمات‌های خارجی را اخراج کرده‌است.
a Spanish diplomat
یک سیاست‌مدار اسپانیایی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان