Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دیپلم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
diploma
/dəˈploʊ.mə/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دیپلم
مدرک تحصیلی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دیپلم
مدرک تحصیلی
1.It’s hard to find a good job if you don’t have a high school diploma.
1. اگر دیپلم دوره متوسطه نداشته باشید، پیدا کردن کار دشوار است.
2.She is taking a diploma in management studies.
2. او دارد در (رشته) مدیریت مدرک میگیرد.
a high school/college diploma
دیپلم دوره متوسطه/دانشکده
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
dip into
dip
diode
dinosaur
dinnerware
dipodomys phillipsii
dipper
dipsomaniac
diptych
dire
کلمات نزدیک
diploid
diphthong
diphtheria
diphenylamine
dip
diplomacy
diplomat
diplomatic
diplomatic corps
diplomatically
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان