Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خاک
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
dirt
/dɜrt/
غیرقابل شمارش
1
خاک
گرد و خاک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خاشاک
کثافت
مترادف و متضاد
dust
earth
soil
1.His coat was covered with dirt.
1. کتش خاکی شده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
dirigible
dirham
dirge
director’s cut
director’s chair
dirt cheap
dirt farmer
dirt road
dirty
dirty bomb
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان