[جمله]

do everything in one's power

/du ˈɛvriˌθɪŋ ɪn wʌnz ˈpaʊər/

1 هرکاری از دست برآمدن انجام دادن

  • 1.I've done everything in my power to help him.
    1. من هرکاری از دستم برمی‌آمد انجام داده‌ام تا به او کمک کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان