Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مشکوک
2 . خطرناک
3 . مصدوم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
dodgy
/ˈdɑːdʒi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: dodgier]
[حالت عالی: dodgiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مشکوک
شبههانگیز، شبههدار
informal
مترادف و متضاد
suspicious
1.He made a lot of money, using some very dodgy methods.
1. او با استفاده از روشهای بسیار مشکوک پول زیادی درآوردهاست.
2
خطرناک
پرخطر
informal
1.If you get into any dodgy situations, call me.
1. اگر درگیر موقعیت خطرناکی شدی، به من زنگ بزن.
3
مصدوم
آسیبدیده
informal
1.I can't play—I've got a dodgy knee.
1. من نمیتوانم بازی کنم؛ زانویم آسیبدیدهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
dodger blue
dodgeball
dodecahedron
dodecagon
documentary film
dodo
doe
doff
dog
dog and pony show
کلمات نزدیک
dodger
dodgems
dodgeball
dodge
dodecahedron
dodo
doe
doer
does he recite the holy quran at the turn of the year?
does this bus go to the train station?
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان