[اسم]

dose

/doʊs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مقدار (دارو) دوز

مترادف و متضاد dosage
  • 1.a dose of penicillin
    1. مقداری پنی سیلین
  • 2.I always take my daily dose of vitamin C.
    2. من همیشه دوز روزانه ویتامین سی‌ام را می‌خورم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان