Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بیحال
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
drawn
/drɔːn/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more drawn]
[حالت عالی: most drawn]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیحال
ناخوشاحوال، مریضاحوال
1.Jo looked drawn and strained after her long night’s work.
1. "جو" بعد از کار زیاد شبانه خسته و بی حال به نظر می رسید.
2.She looked very pale and drawn.
2. او خیلی رنگ پریده و ناخوش احوال به نظر می رسید.
تصاویر
کلمات نزدیک
drawl
drawing room
drawing pin
drawing pen
drawing board
drawn against
drawn to
drawn work
drawn-out
dread
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان