[اسم]

dressing

/ˈdres.ɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 چاشنی (غذا) سس (بر روی سالاد و غذا)

مترادف و متضاد sauce
a low-calorie dressing
سس کم‌کالری

2 پانسمان

معادل ها در دیکشنری فارسی: پانسمان
مترادف و متضاد bandage
  • 1.The nurse came to change his dressing.
    1. پرستار آمد تا پانسمان او را عوض کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان