Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بارانریزه
2 . نم نم باران باریدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
drizzle
/ˈdrɪzəl/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بارانریزه
باران ملایم، نمنم باران
معادل ها در دیکشنری فارسی:
باران ریز
نمنم باران
1.they shivered in the cold drizzle.
1. آنها در [زیر] بارانریزهی سرد (به خود) لرزیدند.
[فعل]
to drizzle
/ˈdrɪzəl/
فعل ناگذر
[گذشته: drizzled]
[گذشته: drizzled]
[گذشته کامل: drizzled]
صرف فعل
2
نم نم باران باریدن
1.When they left it was beginning to drizzle.
1. وقتی رفتتند داشت نم نم باران میبارید.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
drixoral
driving without insurance
driving whilst unfit
driving wheel
driving under the influence
drizzling
drizzly
drogheda
drogue
drogue chute
کلمات نزدیک
driving while intoxicated
driving under the influence
driving test
driving snow
driving seat
drizzling
drizzly
drm
droid
droll
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان