[فعل]

to drop in

/drɑp ɪn/
فعل ناگذر
[گذشته: dropped in] [گذشته: dropped in] [گذشته کامل: dropped in]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به کسی سر زدن (بدون خبر قبلی) سرزده به دیدن کسی رفتن

معادل ها در دیکشنری فارسی: سر زدن
informal
  • 1.I thought I'd drop in on you while I was passing.
    1. فکر کردم وقتی در حال گذر هستم، سری به تو بزنم.
  • 2.We were in the area, so we thought we’d drop in and see you.
    2. ما در این منطقه [حوالی] بودیم، بنابراین فکر کردیم که سری به شما بزنیم و شما را ببینیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان