Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به کسی سر زدن (بدون خبر قبلی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to drop in
/drɑp ɪn/
فعل ناگذر
[گذشته: dropped in]
[گذشته: dropped in]
[گذشته کامل: dropped in]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به کسی سر زدن (بدون خبر قبلی)
سرزده به دیدن کسی رفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سر زدن
informal
1.I thought I'd drop in on you while I was passing.
1. فکر کردم وقتی در حال گذر هستم، سری به تو بزنم.
2.We were in the area, so we thought we’d drop in and see you.
2. ما در این منطقه [حوالی] بودیم، بنابراین فکر کردیم که سری به شما بزنیم و شما را ببینیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
drop dead
drop cookie
drop by
drop back
drop around
drop like a bad habit
drop off
drop out
drop teeth
drop waist skirt
کلمات نزدیک
drop handlebars
drop goal
drop curtain
drop by
drop
drop in the ocean
drop kick
drop off
drop out
drop out of school
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان