Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . غرق کردن
2 . غرق شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to drown
/draʊn/
فعل گذرا
[گذشته: drowned]
[گذشته: drowned]
[گذشته کامل: drowned]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
غرق کردن
1.He tried to drown a police dog.
1. او تلاش کرد یک سگ پلیس را غرق کند.
2
غرق شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
غرق شدن
1.Two children drowned after falling into the river.
1. دو کودک بعد از افتادن در رودخانه، غرق شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
droves
drove
drought
dross
droshky
drown one's sorrows
drown out
drowning
drowsily
drowsiness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان