[اسم]

duel

/ˈduəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جنگ تن به تن دوئل

معادل ها در دیکشنری فارسی: دوئل
  • 1.He was killed in a duel.
    1. او در جنگی تن به تن کشته شد.
[فعل]

to duel

/ˈduəl/
فعل ناگذر
[گذشته: dueled] [گذشته: dueled] [گذشته کامل: dueled]

2 دوئل کردن نبرد تن به تن کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: دوئل کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان