[اسم]

dye

/daɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رنگ (مو)

معادل ها در دیکشنری فارسی: رنگ رنگ مو
natural/chemical/vegetable/black ... dyes
رنگ‌های طبیعی/شیمیایی/گیاهی/مشکی و...
  • Dozens of eggs were boiled in bright red dye.
    چندین تخم مرغ در رنگ قرمز روشن جوشانده شدند.
[فعل]

to dye

/daɪ/
فعل گذرا
[گذشته: dyed] [گذشته: dyed] [گذشته کامل: dyed]

2 (مو و ...) رنگ کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: رنگ کردن
to dye something
چیزی را رنگ کردن
  • to dye fabric
    پارچه رنگ کردن
to dye something + adj.
چیزی را ... رنگ کردن
  • She dyed her hair blonde.
    او موهایش را بلوند (رنگ) کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان