[اسم]

earphones

/ˈɪrˌfoʊnz/
غیرقابل شمارش

1 هدوفون

معادل ها در دیکشنری فارسی: گوشی
مترادف و متضاد headphones
  • 1.She was listening to her MP3 player through earphones.
    1. او داشت با هدفون به ام‌پی‌تری پلیرش گوش می‌داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان