Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کرم خاکی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
earthworm
/ˈɜːrθwɜːrm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کرم خاکی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کرم خاکی
1.Many earthworms live in our garden.
1. کرم خاکی های زیادی در باغ ما زندگی می کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
earthrise
earthquake
earthnut
earth yellow
earth
earthy
earwig
ease off
ease up
ease up on
کلمات نزدیک
earthquake-ravaged
earthquake-prone
earthquake
earthnut
earthly
earthy
earthy smell
earwax
earwig
ease
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان