Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ویرایش کردن
2 . ویرایش
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to edit
/ˈedɪt/
فعل گذرا
[گذشته: edited]
[گذشته: edited]
[گذشته کامل: edited]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ویرایش کردن
ویراستاری کردن، تدوین کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تدوین کردن
1.I know that this draft text will need to be edited.
1. من میدانم که این طرح اولیه نیاز به ویراستاری دارد.
2.They're showing the edited highlights of last month's game.
2. آنها دارند بخشهای مهم تدوین شده مسابقه ماه پیش را نمایش میدهند.
3.This is the edited version of my speech.
3. این نسخه تدوین شده سخنرانی من است.
[اسم]
edit
/ˈedɪt/
قابل شمارش
2
ویرایش
1.It just needs an edit.
1. آن فقط به یک ویرایش نیاز دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
edify
edible fruit
edible bean
edible asparagus
edible
edit out
editor
editor-in-chief
educate
educated
کلمات نزدیک
edison
edinburgh
edify
edifice
edict
edited
edith
editing
edition
editor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان