Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دیگر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
else
/els/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دیگر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دیگر
1.I don't like it here. Let's go somewhere else.
1. من اینجا را دوست ندارم. بیا به جای دیگری برویم.
2.If it doesn't work, try something else.
2. اگر این کار نکرد، یک چیز دیگر را امتحان کن.
3.It's not my bag. It must be someone else's.
3. این کیف من نیست. بایست مال کس دیگری باشد.
4.The book definitely isn't here. Where else should I look?
4. کتاب مطمئنا اینجا نیست. کجا دیگر ممکن است گذاشته باشم؟
5.What else did he say?
5. دیگر چه گفت؟
6.Would you like anything else to eat?
6. چیز دیگری برای خوردن میل دارید؟
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
eloquently
eloquent
elope
elongate
elm tree
elver
emaciated
emaciation
email
emanate
کلمات نزدیک
eloquently
eloquent
eloquence
elopement
elope
elsewhere
elsie
elt
elucidate
elucidation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان