Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تاکید کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to emphasize
/ˈɛmfəˌsaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: emphasized]
[گذشته: emphasized]
[گذشته کامل: emphasized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تاکید کردن
اهمیت دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تاکید کردن
مترادف و متضاد
bring attention to
call attention to
stress
play down
understate
1.The professor emphasized certain aspects of the historical period.
1. استاد روی برخی جنبههای خاص بازه تاریخی تاکید کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
emphasise
emphasis
emperor penguin
emperor
empathy
emphatic
emphatically
emphysema
empire
empirical
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان