[فعل]

to endanger

/ɪnˈdeɪndʒər/
فعل گذرا
[گذشته: endangered] [گذشته: endangered] [گذشته کامل: endangered]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به خطر انداختن

معادل ها در دیکشنری فارسی: به خطر انداختن به مخاطره انداختن
  • 1.Smoking endangers your health.
    1. سیگار کشیدن سلامت شما را به خطر می اندازد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان