Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . انفجار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
eruption
/ɪˈrʌpʃn/
قابل شمارش
1
انفجار
فوران
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انفجار
فوران
مترادف و متضاد
bursting out
1.a major volcanic eruption
1. یک انفجار آتشفشانی عظیم
تصاویر
کلمات نزدیک
erupt
erudition
erudite
erstwhile
erse
eruptive
erythrocyte
esc
escalate
escalation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان