[اسم]

eruption

/ɪˈrʌpʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 انفجار فوران

معادل ها در دیکشنری فارسی: انفجار فوران
مترادف و متضاد bursting out
  • 1.a major volcanic eruption
    1. یک انفجار آتشفشانی عظیم
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان