Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اجتناب کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to eschew
/ɪsˈtʃuː/
فعل گذرا
[گذشته: eschewed]
[گذشته: eschewed]
[گذشته کامل: eschewed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اجتناب کردن
دوری کردن، پرهیز کردن
مترادف و متضاد
avoid
shun
1.We won't have discussions with this group unless they eschew violence.
1. ما با این گروه مذاکره نخواهیم کرد مگر اینکه آنها از خشونت اجتناب کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
escarpment
escapist
escapism
escapee
escaped
escort
escrow
eskimo
esl
esn
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان