[قید]

fain

/feɪn/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 با خرسندی با کمال میل

old use
  • 1.I will fain do as you ask.
    1. من با کمال میل هرچه شما درخواست کنید، انجام می‌دهم.
[صفت]

fain

/feɪn/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more fain] [حالت عالی: most fain]

2 خشنود راضی، مشتاق

old use
  • 1.The traveler was fain to proceed.
    1. مسافر مشتاق به ادامه دادن (سفرش) بود.

3 مجبور

old use
  • 1.He was fain to acknowledge that the agreement was unchangeable.
    1. او مجبور بود قبول کند که توافق‌نامه غیرقابل‌تغییر بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان