Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دندان (حیوان)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
fang
/fæŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دندان (حیوان)
نیش
1.The snake sank its fangs into its victim.
1. مار دندان نیش اش را در (بدن) قربانی اش فرو برد.
2.The wolf growled and showedits sharp fangs.
2. گرگ غرید و دندان های تیزش را نشان داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
fanfare
fandango
fancy dress party
fancy dress
fancy
fanlight
fanny
fanny pack
fantasia
fantasize
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان