Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فریت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
ferrite
/fˈɛɹaɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فریت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فریت
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
ferris wheel
ferrimagnetism
ferricyanide
ferricyanic acid
ferric oxide
ferritin
ferrocerium
ferroconcrete
ferrocyanic acid
ferrocyanide
کلمات نزدیک
ferris wheel
ferret
ferrari
ferocity
ferocious
ferrous
ferry
ferry boat
ferryboat
fertile
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان