[اسم]

field day

/ˈfiːld deɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 روز مسابقات ورزشی

مترادف و متضاد sports day
[عبارت]

field day

/ˈfiːld deɪ/

2 اوقات خوش

informal
مترادف و متضاد great time
  • 1.At the restaurant, I had a field day.
    1. در رستوران اوقات خوشی داشتم [در رستوران دلی از عزا در آوردم].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان