[عبارت]

first come, first served

/fɜrst kʌm, fɜrst sɜrvd/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خروج به ترتیب ورود آسیاب به نوبت، به ترتیب مراجعه

معادل ها در دیکشنری فارسی: به ترتیب مراجعه
  • 1.Tickets are available on a first come, first served basis.
    1. بلیت‌ها بر اساس خروج [خدمات‌رسانی] به ترتیب ورود ارائه می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان