[عبارت]

flat on one's ass

/flˈæt ˌɑːn wˈʌnz ˈæs/

1 کاملاً خسته خسته و درمانده

culturally sensitive informal
مترادف و متضاد completely exhausted
  • 1.I'm just flat on my ass. I need some rest.
    1. من کاملاً خسته هستم. به استراحت نیاز دارم.

2 بی‌پول

culturally sensitive informal
مترادف و متضاد broke
  • 1.The guy's flat on his ass. Can you help him out with a loan?
    1. آن آدم بی‌پول است. می‌توانی به او پول قرض دهی؟
تصاویر
کلمات نزدیک
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان