Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پیادهرو
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
footpath
/ˈfʊtˌpæθ/
قابل شمارش
1
پیادهرو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیادهرو
کورهراه
مترادف و متضاد
pavement
1.There's no footpath along this street.
1. هیچ پیادهرویی در امتداد این خیابان نیست.
تصاویر
کلمات نزدیک
footnote
footman
footlights
footing
footie
footprint
footrest
footsie
footstep
footstool
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان